| |
سرتیتر صفحه جدید
سیری در پروتکل های صهیون
مقدمه
درباره پروتکلهاى دانشوران ارشد يهود توضيحات زير ضرورى است:
1- واژه «پروتکل» معانى مختلفى دارد ازجمله: پيشنويس قرارداد، معاهده و يا سند رسمى که بين دو يا چند دولت امضاء مىشود اما در اينجا به مفهوم تصميمات و فرمولهايى است که از سوى جمعى از متفکران، استراتژيستها و خاخامهاى يهودى به منظور تسخير عالم طراحى شده است.
پروتکلها برنامهاى است که سرمايه داران و اقتصاددانان (و متفکران و علماى) يهود براى ويران کردن بناى مسيحيت، قلمرو پاپ و دست آخر اسلام، آن را تنظيم کرده اند. يهوديان صهيونيست معتقدند که بعد از اين ويرانى که به گفته اصحاب پروتکلها طى صد سال انجام خواهد شد آنها بر جهان استيلا خواهند يافت و سلطنتى يهودى- داودى برقرار خواهند کرد که با تدابير و امکانات خود به يهوديان با آن که اقليتى ناچيز هستند امکان خواهد داد تا بر تمام جهان مستبدانه حکومت کنند و هيچ دينى، نه مسيحيت و نه اسلام، در کنار آيين يهودى-داودى باقى نخواهد ماند.
2- متن پروتکلها به منظور قرائت در چند جلسه کنفرانس براى بحث و تصميمگيرى و تاييد نهايى آماده شده بود که پليس مخفى تزار روس به کنفرانس مزبور که به رياست تئودرهرتزل در شهر بال سوئيس برگزار شده بود (سال 1897 ميلادى) هجوم آورد و اوراق آنها را به تاراج برد.
3- پروتکلها در سال 1905 ميلادى توسط نويسندهاى روسى به نام سرگئى نيلوس (از روحانيون و علماى مسيحى) از زبان عبرى و يا فرانسوى به زبان روسى ترجمه شد و در سال 1906 وارد کتابخانه بريتيش ميوزيوم لندن شد.
4- ويکتورمارسدن، روزنامه نگار بريتانيايى که همزمان با انقلاب بلشويکى براى روزنامه انگليسى مورنينگ پست در روسيه کار مىکرد، اين پروتکلها را در سال 1917 به زبان انگليسى ترجمه کرد.
5- هنرى فورد (بنيانگذار شرکت اتومبيلسازى فورد آمريکا) پروتکلها را در سال 1920 به صورت سلسله مقالاتى در روزنامهاى که به خود او تعلق داشت، به چاپ رساند. هدف او اين بود که ملت آمريکا را از خطر شکلگيرى امپراتورى يهود در اين کشور آگاه سازد. فورد، پروتکلهاى دانشوران صهيون را برنامه اصلى يهود براى تسلط بر جهان مىدانست و هشدار داد که يهود به حکومت آمريکا اکتفا نکرده و درصدد برپايى حکومت جهانى است.
هنرى فورد در گفتگويى که در روز هفدهم فوريه 1921 در «نيويورک ورلد» به چاپ رسيد، دعوى خود را عليه «پروتکلهاى صهيون» چنين بيان کرد: «تنها نکته اى که علاقمندم درباره پروتکلها بگويم اين است که آنها با آنچه درحال وقوع است، تطبيق مىکنند. از طرح پروتکلها شانزده سال مىگذرد و آنها تاکنون با شرايط جهانى منطبق بودهاند.»
فورد هنگامى اين نکته را بيان داشت که رهبران يهود و مطبوعات يهودى در آمريکا عليه او جنجال به پا کرده و فرياد اعتراض سرداده بودند. هنرى فورد پس از تحمل فشار و مشقت، که تنها يهوديت سازمان يافته از عهده طراحى و اعمال آن برمىآيد، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامهاى خطاب به «لوييس مارشال» رهبر وقت «انجمن يهوديان آمريکا»، رسماً از يهود عذرخواهى کند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هيچگاه صدق پروتکلها و تحليلهاى منتشره پيرامون آنها را تکذيب نکرد.
6- مفاد بعضى از مواد پروتکلها ظاهراً متناقض به نظر مىرسند. فىالمثل جايى توصيه به ترويج تئورى «آزادىخواهى» مىشود و در جاى ديگر گفته مىشود که با قدرت، با هرگونه «آزادي» مخالفت خواهيم کرد. در اين مورد بايد توجه داشت که اين دستورالعملها به دو دسته تقسيم مىشوند.يک دسته مربوط به طرحها و برنامههايى است که يهود، قبل از برپايى حکومت جهانى خود براى نابودى کشورها و دولتها به اجرا درمىآورد و دسته ديگر مربوط به برنامه هايى است که بعد از استقرار حکومت جهانى يهود، قرار است به اجرا درآيند. بنابراين آنجا که سخن از ترويج «آزاديخواهى» و يا «آزادى مطبوعات» است، مربوط به برنامه هاى است که از رهگذر آن، کشورها، دولتها و ملتها را دچار تفرقه ،بى ثباتى و از هم پاشيدگى مىکند اما آنجا که سخن از مبارزه با «آزادى» است، مربوط به زمانى است که حکومت جهانى يهود برپا شده و براى استقرار و صلابت خود، هرگونه صداى مخالفى را خفه مىکند.
7- نمىتوان نتيجه گرفت که آحاد يهوديان دنيا با آنچه در پروتکلها ذکر شده است موافقت و همسويى دارند. اى بسا يهوديانى که خود تحت ستم و استثمار سرمايه داران بزرگ يهودى و خاخامهاى همسو با اين سرمايه داران، باشند و يا از سرناآگاهى و فريب، آلت فعل آنان شده باشند که ضرورى است اين دسته از يهوديان نيز نسبت به خطر يهوديت پيوند خورده با صهيونيزم، هشيار و بيدار شوند.
در پروتکل های دانشوران صهیون چه میخوانیم؟
همانگونه که اشاره شد، تزار روس به جلسه ای که بنا بود پروتکلها در آن جلسه به تایید نهایی برسد یورش برد و افراد را دستگیر و اوراق را مصادره نمود. شاید به همین جهت باشد که اکنون پروتکل های پیش روی ما از انسجام و تدوین مطلوبی برخوردار نیست و موضوعات مختلف، پراکنده و بی نظم در متن به چشم میخورد و ذهن خواننده ی جستجوگر را آزار میدهد.
لذا ما بر آن شدیم که با توجه به موضوعاتی که در این پروتکل ها مورد نظر بوده، گزیده ای از متن را عنوان بندی نموده، پیش روی مخاطب قرار دهیم. هرچند، نباید فراموش کرد که متن این پروتکل ها را میتوان از زوایای مختلف بررسی و سپس عنوان بندی نمود.
نژاد پرستی
- شمار انسانهايى كه داراى غرايز بد و شيطانى هستند، برشمار كسانى كه داراى غرايز خوب هستند، پيشى مىگيرد. لذا، براى آنكه بتوان بر انسانها حكومت كرد، بايد به اعمال زور و خشونت و ترور توسل جست. هر انسانى مىخواهد ديكتاتور بشود، زور بگويد و اگر بتواند، رفاه و خوشبختى مردم را فداى خواسته ها و آمال خود گرداند.
پروتکل1 بند 3
- آيا آدم معقولى پيدا مىشود كه فكر كند مىتوان از طريق بحث و استدلال با مردم عامى كه قدرت استدلالشان سطحى است، كنار آمد؟ كنار آمدن با توده مردم فقط با دست گذاشتن روى عواطف و اعتقادات آنها مقدور و ممكن است. اگر بخواهيم با اين دسته از مردم كه فهم سياسى ندارند، از طريق استدلال و بحث كنار بياييم، جز آنكه تخم هرج و مرج را بپاشيم كار ديگرى نمىتوانيم بكنيم.
پروتکل1 بند 11
- براى آنكه سياستمان عملكرد رضايت بخشى داشته باشد، نخست بايد توده مردم را بشناسيم و به سستى انديشه، عدم درك و عدم توجه آنها به رفاه خويش پى ببريم. بايد بدانيم كه قدرت توده مردم قدرتى نامعقول است. كسى كه از احوال توده مردم اطلاعى ندارد، نمىتواند آنهارا اداره كند. و نيز كسى كه دانش سياسى نداشته باشد، حتى اگر خيلى هم تيز هوش باشد نمىتواند توده ناآگاه را رهبرى كند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق مىدهد.
پروتکل1 بند 18
تمدن تنها به وسيله رهبران و نخبه ها بارور مىشود نه به وسيله توده هاى ناآگاه. توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعيتى نشان مىدهد. هنگامى كه توده ها آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج كه خود اوج توحش است جلوه گر مىشود.
پروتکل1 بند 21
- اگر به تاريخ گذشت نگاهى بيفكنيم، درمىيابيم كه ما نخستين قومى بوديم كه نداى آزادى، برابرى و برادرى را سرداديم. اين كلمات بعدها به وسيله مردم غيريهودى، احمقانه و طوطىوار تكرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادى را كه در برابر فشارهاى توده ناآگاه چون سد محكمى بود، از بين بردند. خردمندان غيريهودى نمىتوانند خود را از مطلق گرايى و ذهنيت و عالم تجرد بيرون آورند و واقعيات را مورد قبول قرار دهند. آنها هيچگاه متوجه تضاد موجود ميان آنچه مىگويند و آنچه عمل مىكنند، نمىشوند. آنها متوجه نمىشوند كه افراد داراى استعدادها، قابليتها و شخصيتهاى متفاوتى هستند. آنها باور نمىدارند كه توده مردم كور و ناآگاه است. آنان باور نمىدارند، كسى كه از ميان توده مردم برخيزد نمىتواند رهبر بشود. آنها نمىپذيرند كه استعداد رهبرى در ميان يك تبار از پدر به فرزند منتقل مىشود. آنان با ناديده گرفتن چنين حقايقى برخلاف موازين طبيعت گام برداشتند و ما مىبينيم كه مسأله ارثى بودن رهبرى، به دست فراموشى سپرده شده و همين امر هم باعث شده است كه ما روز به روز به موفقيت نزديكتر شويم.
پروتکل1 بند 25
- اگر در رابطه هايمان، دست روى حساسترين عصب ذهن آدميان بگذاريم، خيلى زود به پيروزى خواهيم رسيد و اين اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مالپرستى و تنوع طلبى در ارضاء نيازهاى مادى. هر يك از اين خواسته ها به تنهائى مىتواند آدمى را تسليم ما بكند
پروتکل1 بند 27
- غيريهوديان عادت به فكر كردن را از دست داده اند مگر آنكه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند. بنابراين آنها قدرت تشخيص و درك برنامههائى كه ما براى رسيدن به حكومت جهانى در پيش داريم، ندارند.
پروتکل 3بند 11
. پيامبران گفته اند، ما قومى هستيم كه به وسيله خدا برگزيده شده ايم تا فرمانرواى مردم سراسر جهان باشيم. خداوند به قوم ما هوش و ذكاوت سرشار اعطا كرده است. ما كفايت و لياقت آن را داريم تا مسئوليت رهبرى جهان را به انجام برسانيم.
پروتکل 5 بند 6
غيريهوديها افراد كوته فكرى هستند كه از فهم پيش پاافتاده ترين مسايل سياسى عاجزند. وانگهى مسايل سياسى، مسايلى هستندكه درك و فهم آنها جز براى آنهايى كه خود طراح و خالق اينگونه مسايلند، براى ديگران دشوار مىباشد.
پروتکل13 بند 1
- حال كه ما موفق شدهايم آنها را به كارهاى احمقانهاى واداريم، آيا اين دليل كوته فكرى آنها نيست؟ آيا اين نشان نمىدهد كه مغزو فكر ما از فكر غيريهوديان تكامل يافته تر است؟ بدون شك همين امر موجب موفقيت ما خواهد شد.
پروتکل15 بند 9
تعلیم و تربیت
. دقت كنيد كه ما چگونه موفق شديم داروينيسم، ماركسيسم و نيچهايسم را بال و پر بدهيم. يهوديان بايد به سادگى به اهيمت نقش ويرانگر نظريه هاى بالا، روى ذهن و انديشه غيريهود پى ببرند.
پروتکل2- بند 3
- غيريهوديان عادت به فكر كردن را از دست داده اند مگر آنكه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند. بنابراين آنها قدرت تشخيص و درك برنامههائى كه ما براى رسيدن به حكومت جهانى در پيش داريم، ندارند. لذا برماست كه در مدارس دولتى، اطلاعات و دانشهاى پايهاى چون تشريح خصوصيات روحى (روانشناسى) و حيات اجتماعى (جامعه شناسى) به آنان بياموزيم و به مدد اينگونه اطلاعات به آنها بقبولانيم كه افراد از لحاظ قابليتها و استعدادها يكسان نيستند و از لحاظ سليقه ها و هدفهاى زندگى با هم اختلاف دارند. پذيرفتن اصل اختلافات فردى، تقسيم كار را به تناسب استعدادها ايجاب مىكند و وقتى كه انسانها بر حسب اصل تقسيم كار طبقه بندى شدند، خود به خود جامعه طبقاتى بوجود مىآيد و بدينسان افراد مىپذيرند كه همه طبقات در برابر قانون يكسان نيستند. پس از اينكه چنين اطلاعاتى به خورد آنها داديم با رغبت تسليم ما مىشوند و هر نوع شغلى را كه به آنها دهيم قبول مىكنند. از سوى ديگر، چنين نظام تربيتىاى انسانها را وامىدارد كه هر نوع نوشتهاى را و يا هر سخنى را كوركورانه و بدون چون و چرا بپذيرند. همچنين به سبب درك ضعيفشان از امور، مىتوان نفرت آنها را در هر شرايطى و هر موقع كه لازم باشد برانگيخت.
پروتکل3- بند11
- جهت دادن به فكر و انديشه مردم غيريهودى به كمك سخن پردازى و تئورىهاى وسوسه انگيز، كار متخصصان و مديران ما است. ما يهوديان در مشاهده امور، تجزيه و تحليل آنها، محاسبات دقيق مسايل مالى، طرح برنامه هاى سياسى و نيز حس همكارى با يكديگر، رقيبى نداريم. تنها ممكن است يسوعىها در اين زمينه با ما رقابت كنند. البته برنامه هايى طرح كرده ايم كه اين قوم را در چشم توده مردم ناآگاه، بىاعتبار سازيم. ضمناً بايد يادآور شويم كه ما به صورت يك سازمان مخفى عمل مىكنيم.
پروتکل5- بند 5
هرگونه ابتكار فردى و خلاقيتى را كه به سودما نباشد، نابود كنيم. زيرا هيچ خطرى بالاتر از ابتكار و خلاقيت فردى نيست. به ويژه اگر خلاقيت، باهوش توأم باشد. كارى كه از يك فرد مبتكر برمىآيد، از ميليونها آدم عامى برنمىآيد. لذا ما بايد تعليم و تربيت غيريهوديان را در جهتى سوق دهيم كه قوه ابتكار از دانش آموزان گرفته شود و نطفه خلاقيت در ذهن آنها خفه گردد.
پروتکل5- بند 10
و به مدد شيوه هاى گوناگون، صحنه زمين را از وجود متخصصان و تحصيل كرده هاى غيريهودى پاك مىكنيم تا ميزان توليد كاهش پيدا كند.
پروتکل6- بند 6
كسانى كه بخواهند به كارهايى چون چاپ و نشر كتب و روزنامه بپردازند، آنها را ملزم به داشتن مدرك و اجازه نامه ويژه مىكنيم تا در صورت تخلف بلافاصله ازمزاياى چنين اجازه نامهاى محروم گردند. با اعمال چنين روشى مدرك تحصيلى نشانه لياقت فكرى خواهد شد و صدور مدرك به دست دولت خواهد افتاد تا توده مردم، از راهى كه مىخواهيم گمراه نشوند و به بهانه پيشرفت و ترقى دنبال اين و آن راه نيفتند.
پروتکل12- بند 7
- براى آنكه بتوانيم به طور موثرى فعاليتهاى اشتراكى غيريهوديان را بدون آنكه به فعاليتهاى گروهى خودمان لطمه اى وارد شود، تخريب سازيم، بايد همكارى گروهى را در همان مراحل نخستين عقيم كنيم.
معناى اين سخن آن است كه به نوسازى برنامه هاى آموزشى دانشگاهها مىپردازيم و تمام استادان و مقامات دانشگاهى را مطابق برنامه هاى سرى و محرمانه براى مشاغل جديدشان آماده مىكنيم. انتصاب آنان را خيلى محتاطانه انجام مى دهيم و وضعى پيش مىآوريم كه كاملا به دولت وابسته بشوند.
پروتکل 16- بند 1
- ما بايد مطالب و موادى را وارد نظامهاى آموزشى غيريهوديان كنيم كه نظم و انسجام را از سيستمهاى آموزشى آنان بگيرد و اوضاع درهم و برهمى به وجود آورد. اما هنگامى كه خودمان به قدرت رسيديم، تمام مواد و مطالبى را كه بىنظمى به بار مىآورند، و دانشآموزان را به نافرمانى وامىدارند، از دروس دانشگاهها حذف مىكنيم.
پروتکل 16- بند 4
- از آنجا كه قرنها تجربه، به ما آموخته است كه عقايد در زندگى و هدايت انسانها نقش بسيار مهمى داشته و اين عقايد از طريق تربيت به مردم القاء شدهاند، لذا ما بايد افكار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خويش درآوريم. روش مهار كردن فكر هم اكنون در دست بررسى و مطالعه است. اين كار را به وسيله سيستمى كه به سيستم دروس عينى معروف است و هدف آن مبدل كردن غيريهوديان به آدمهايى بىفكر، بىخرد، مطيع كه منتظرند ديگران برايشان فكر كنند و عقايدشان را شكل بدهند؛ انجام مىدهيم، يكى از بهترين عوامل ما به نام «بورژوئيز» تقريباً تدريس به وسيله دروس عينى را رواج داده است.
پروتکل 16- بند 9
- «كانسروتيسم» كه حكماى انديشمند ما آن را عامل هدايت و پرورش فكر تمام بشريت مىدانند، قبل از هر چيز بايد جزء برنامه آموزش باشد. -
پروتکل 24- بند2
هدف وسیله را توجیه میکند
- قدرتهاى سياسى جهان به سبب اعمال ليبراليسم دچار مشكلات شديدى هستند. وظيفه ما اين است كه فارغ از اينگونه مشكلات، به فكر پىريزى حكومت آينده خود باشيم. ما بايد در طرحهاى خودبيشتر به ضروريات فكر كنيم تا به اخلاقيات و بيشتر به هدفها توجه داشته باشيم تا به وسيله ها.
پروتکل1 بند 16
- به راستى چقدر حكماى قوممان در روزگاران گذشته آينده نگر و دورانديش بوده اند كه مىگفتند «براى رسيدن به هدفهاى مهم بايد از هر وسيله اى استفاده نمود و قربانيان فراوانى را براى رسيدن به هدفها فدا كرد». اگر چه غيريهوديان قربانيان زيادى داده اند، معذالك تعداد قربانيان قوم ما كه مليت ما را نجات بخشيده اند نسبت به تعداد آنان بسيار اندك است.
پروتکل15 بند 10
- مطمئناً احتياجى نيست كه بيش از اين استدلال كنيم كه خداوند مقدر كرده است تا بر جهانيان فرمانروا باشيم. مطمئناً احتياجى نيست كه ثابت كنيم تمام بدىهائى را كه مرتكب شدهايم، همگى وسيله هائى بوده اند كه از آنها براى رسيدن به هدفهايمان كه همانا رفاه واقعى و برقرارى نظم است، كمك گرفته ايم.
پروتکل 22 بند 3
مطبوعات و رسانه
- مىدانيم كه ممالك جهان از مطبوعات بعنوان وسيله هائى براى هدايت فكر مردم در جهت دلخواهشان استفاده مىكنند. لذا براى آنكه بتوانيم از مطبوعات در جهت خواسته هاى خود استفاده كنيم، بايد در بين مردم نارضائى ايجاد نمائيم و سپس از طريق مطبوعات نارضائىها را منعكس سازيم.
پروتکل2 بند 5
مىدانيم كه آزادى بيان تنها از طريق آزادى عمل تضمين مىشود، اما مردم غيريهودى نمىدانند چگونه از مطبوعات استفاده كنند. خوشبختانه اين وسيله به دست ما افتاده است و ما مىتوانيم از طريق مطبوعات اعمال نفوذ كنيم.
پروتکل 2 بند 6
- ما بايد دولتهاى غيريهودى را مجبور كنيم كه در جهت خواستههاى ما قدم بردارند. روش كار چنين خواهد بود كه افكار عمومى را از طريق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروفند و تقريباً در دست ما مىباشند، شكل بدهيم و طبيعى است كه دولتها به افكار عمومى توجه خواهند كرد.
پروتکل7 بند 5
- نحوه عملكرد مطبوعات در قلمرو حكومت ما به شرح زير خواهد بود:
الف - از آنجا كه مطبوعات نقش بسيار بزرگى در برانگيختن و فرونشاندن احساسات مردم دارند، لذا ما مىتوانيم به موقع از چنين احساساتى در جهت رسيدن به هدفهايمان استفاده كنيم.
ب - از آنجا كه اكثريت مردم نمىدانند مطبوعات در خدمت چه كسانى هستند، لذا ما آنها را به خدمت خود در مىآوريم و حتى عواملى هم كه ممكن است مطبوعات را مورد حمله قرار دهند، زير نظارت و كنترل شديد قرار مىدهيم.
ج - امروزه تأسيس، چاپ و نشر مطبوعات داراى هزينه هاى فوق العاده سنگينى است. ولى وقتى كه ما به قدرت رسيديم، تنها در قبال دريافت ماليات، حق تمبر، و اخذ سپرده هاى سنگين، اجازه تأسيس مطبوعات را به افراد مىدهيم و از اين طريق پول قابل توجهى هم به خزانه دولت ما سرازير مىشود. از سوى ديگر، وضعى پيش مىآوريم كه دولت ما از خطر حمله انتقاد مطبوعات مصون بماند و مطبوعات نتوانند روى لغزشهاى دولت ما انگشت بگذارند.
د - هرگاه بخواهيم، مطبوعات را به بهانه متشتت كردن افكار عمومى تعطيل مىكنيم.
ه - بعضى از عواملمان را وامىداريم كه گاه به گاه در مطبوعات، بعضى از سياستهايمان را كه خود مىخواهيم، مورد حمله قرار دهند. البته غرض از اينكار رد گم كردن است.
ما مطبوعات را كنترل مىكنيم
مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما كمترين خبرى را در اختيار مردم بگذارند. البته در زمان حاضر ما تا حدودى به چنين هدفهايى رسيدهايم. زيرا تمام كانونهاى خبرى جهان اطلاعات خود را از چند كانون خبرى محدود دريافت مىكنند. اين چند كانون خبرى محدود كه در آيندهاى نزديك تماماً به دست ما خواهند افتاد و هر آنچه را كه ما به آنها ديكته مىكنيم، در سراسر جهان پخش مىكنند.
اگر تدابيرى را كه در مورد مطبوعات انديشيده ايم، به مرحله اجرا درآوريم، ذهن و فكر غيريهوديان به تسخيرمان درمىآيد و آنان وقايع جهان را از پشت عينكهاى رنگينى كه ما به چشم آنها مىگذاريم، مىنگرند.
پروتکل12 بند3و4و5
آنچه كه ما خودمان منتشر مىكنيم، روى ذهن خواننده در جهت منافعمان اثر مىگذارد به علاوه آنها را به بهاى ارزان در دسترس قرار مىدهيم، تا مردم آنها را حريصانه بخوانند.
پروتکل 12بند11
- ادبيات و روزنامه نگارى دو عامل مهم تربيتى بشمار مىروند. بنابراين، دولت ما اكثريت روزنامه ها را به تملك خويش درمىآورد. چنين اقدامى تاثير نامطلوب مطبوعات و روزنامه هاى خصوصى را خنثى ساخته و ما را در موقعيتى قرار مىدهد كه روى افكار عمومى تاثير به سزايى بگذاريم. اگر اجازه و امتياز انتشار ده نوع روزنامه را به مردم بدهيم، امتياز انتشار سى روزنامه را به خود اختصاص مىدهيم. البته اين كار طورى بايد صورت گيرد كه در مردم سوءظن ايجاد نكند. براى احتراز از ايجاد سوءظن، روزنامه هايى كه خود منتشر مىكنيم، به ظاهر نظراتى مخالف خودمان ابراز مىدارند و بدين طريق بدگمانى مخالفانمان نسبت به ما كاملاً برطرف شده، و به زودى در داممان گرفتار مىشوند و نمىتوانند ضربه اى وارد كنند.
پروتکل 12بند13
روزنامه ها صرفاً بيانگر خواست و نظر ما هستند. افرادى هم كه سنجيده از احزاب دفاع مىكنند، در واقع به دنبال بيرقى راه مىروند كه ما برايشان برافراشته ايم.
- براى آنكه روزنامه هاى مبارزهجوى خود را به حركت درآوريم، بايد نهايت دقتمان را در تنظيم و ارائه مطالب بكار ببريم. البته موسسه اى را تحت عنوان بخش مركزى مطبوعات تأسيس مىكنيم و به گردآورى نوشته ها و مطالب مىپردازيم. عوامل ما در اين مركز بدون آنكه توجهى را جلب كنند، تصميم مىگيرند كه چه مطالبى را متناسب با روز منتشر كنند. ضمناً بحثهاى متناقض و جنگى دروغين در قلمرو مطبوعات به راه مىاندازند تا ما بتوانيم هر چه بيشتر نظرات خود را بيان كنيم
- روشى كه ما براى تنظيم و ارائه مطالب در پيش گرفته ايم، به دليل آنكه براى مردم نامحسوس مىباشد، اعتماد كامل آنان را نسبت به حكومت ما جلب مىكند. ما از كاربرد اين روش بسيار راضى هستيم زيرا مىتوانيم گاه به گاه احساسات مردم را نسبت به مسايل سياسى برانگيخته و يا فرو نشانيم. گاه حقيقت را مىگوييم وگاه دروغ و زمانى هم مطالب متناقض ارائه مىكنيم. ما مطمئنيم كه بر دشمنانمان غلبه مىكنيم، زير آنان نمىتوانند همچون ما نظرات خود را از طريق مطبوعات ابراز كنند.
پروتکل12 بند17و18و19
مطبوعات را وامىداريم كه به مسايلى چون رقابتها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شك پرداختن به اينگونه مسايل آنها را از مسايل بنيادى دور و منحرف مىكند. اندك اندك به ابراز نكردن عقيده خود عادت مىكنند و سرانجام، به تكرار همان چيزهايى مىپردازند كه ما مىخواهيم و بدينسان به فكر آنان جهت مىدهيم و مىتوانيم به همكاريشان اعتماد كنيم.
پروتکل13 بند 3
مطبوعات معاصر ما به انتقاد از امور دولت، مذهب و بىكفايتىهاى غيريهوديان ادامه مىدهند و در نوشته ها يشان غير اخلاقىترين اصطلاحات و عبارات را به كار مىگيرند تا به هر وسيله اى كه مقدور باشد، شأن و منزلت آنان را تنزل دهند و اين كار فقط از دست افراد با استعداد قوم هوشمند ما بر مىآيد.
پروتکل 17بند 8
دین
- هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز شد، همه اديان بايد از بين بروند، به جز دين ما كه همانا اعتقاد به خداى يگانه است. بىشك سرنوشت قوم ما به عنوان قومى برگزيده با وجود خدا گره خورده، و هم اوست كه تقدير كار جهانيان را با سرنوشت ما پيوند داده است. لذا ريشه هرگونه عقيده اى بايد از بيخ و بن كنده شود. حتى اگر اين كار به انكار وجود خدا كه ما امروزه شاهد آنيم، بيانجامد. اين كار، نه تنها در دوره انتقال حكومت مفيد است. بلكه به سود جوانانى است كه در آينده به تبليغات مذهبى دين موسى گوش فرا مىدهند. دينى كه احكامى ثابت و پيشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما وامى دارد.
پروتکل14 بند1
- فيلسوفان ما نارسايىهاى عقايد و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند. اما كسى نبايد اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. زيرا هيچكس جز خودمان نبايد از كار دينمان سردربياورد. وانگهى، افراد قوم خودمان هم حق برملا كردن اسرار دين را نخواهند داشت.
پروتکل14 بند 5
- از مدتها قبل كوشيده ايم كه اعتبار كشيشان را در ميان غيريهوديان از بين ببريم و به مأموريت آنها بر روى زمين كه ممكن است هنوز هم مانع بزرگى برسر راه ما باشند، خاتمه دهيم. البته روز به روز از تأثير آنها كاسته مىشود و اكنون آزادى عقيده در همه جا اعلام گرديده است. تنها «زمان» است كه بين ما و لحظه ورشكستگى كامل آئين مسيحيت، فاصله انداخته است. راجع به اديان ديگر اگر بخواهيم دست اندركار شويم، مشكلات كمترى خواهيم داشت، ولى هنوز زود است در اين باره صحبت كنيم. بطور كلى كشيشان را در تنگنا قرار داده ايم و تأثير آنها روى مردم بر خلاف پيشرفتهاى گذشته شان، روز به روز رو به قهقرا مىرود.
پروتکل 17 بند 4
ضمن اين كه جوانان را با اديان باستانى آشنا كرده، دين خود را به آنان آموزش مىدهيم اما آشكارا روى معايب كار كليساهاى موجود، انگشت نمىگذاريم بلكه از طريق انتقادات حساب شده به جنگ آنها مىرويم تا مردم را از آنها جدا سازيم.
بطور كلى، مطبوعات معاصر ما به انتقاد از امور دولت، مذهب و بىكفايتىهاى غيريهوديان ادامه مىدهند و در نوشته ها يشان غير اخلاقىترين اصطلاحات و عبارات را به كار مىگيرند تا به هر وسيله اى كه مقدور باشد، شأن و منزلت آنان را تنزل دهند و اين كار فقط از دست افراد با استعداد قوم هوشمند ما بر مىآيد.
پروتکل17 بند7و8
- جوامعى كه ما اخلاقيات را در آنها از بين برده ايم، وجود خدا را نفى مىكنند و از ميان آنها شعله هاى آتش هرج و مرج طلبى (آنارشيسم) به هر سو زبانه مىكشد.
پروتکل23 بند 4
فساد
- اعتياد به الكل و افراط در نوشيدن نوشابه هاى سكرآور، مشكلى است كه پس از اعطاى آزادى در ميان غيريهوديها رواج پيدا مىكند. بر ما يهوديها لازم است كه در چنين مسيرى گام برنداريم. مردم غيريهودى از همان آغاز جوانى به وسيله عوامل ما بىبندوبار و بدون اخلاق بار مىآيند. عوامل ما عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتكاران، منشىها و زنانى كه در خانه هاى ثروتمندان بچه دارى مىكنند. به كمك زنان يهودى مردان غيريهودى را در عشرتكده ها و محلهاى عياشى به فساد اخلاقى مىكشانيم و آنها را از جاده عفت و پاكدامنى منحرف مىسازيم. من اين جامعه را كه به دست زنها به فساد كشانده مىشود، جامعه زنان نام مىنهم زيرا در فساد و تجمل پرستى دنباله رو ديگرانند.
پروتکل1 بند 22
. تا زمانى كه غيريهود مانع رسيدن ما به هدفهايمان باشند بايد فساد، خيانت و رشوه خوارى را رواج دهيم. اگر چپاول كردن اموال مردم منجربه تسليم شدن آنها در برابر حكومت بشود، نبايد در انجام اين كار ترديدى به خود راه دهيم.
پروتکل1 بند 24
- اگر در رابطه هايمان، دست روى حساسترين عصب ذهن آدميان بگذاريم، خيلى زود به پيروزى خواهيم رسيد و اين اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مالپرستى و تنوع طلبى در ارضاء نيازهاى مادى. هر يك از اين خواسته ها به تنهائى مىتواند آدمى را تسليم ما بكند.
پروتکل1 بند 27
- براى آنكه بتوانيم صنعت غيريهوديان را به كلى نابود كنيم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رايج مىكنيم و نيازهاى كاذب مردم را افزايش مىدهيم. اقدام ديگر ما اين است كه مزد كارگرهارا بالا مىبريم به طورى كه اين افزايش دستمزد هيچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره اين كار آن است كه بهاى ارزاق عمومى را بالا ببريم و گناه اين گرانى را به گردن كاهش فرآورده هاى كشاورزى و دامى بيندازيم. در عين حال به شيوه بسيار زيركانه اى ميزان توليد را كاهش مىدهيم. بدين معنى كه اعتياد و هرج و مرج طلبى و كمكارى را در ميان كارگران رواج مىدهيم و به مدد شيوه هاى گوناگون، صحنه زمين را از وجود متخصصان و تحصيل كرده هاى غيريهودى پاك مىكنيم تا ميزان توليد كاهش پيدا كند.
پروتکل 6 بند 6
اهميت خانواده و نقش تربيتى آن را در ميان غيريهوديان از بين مىبريم و اجازه اظهار وجود به كسى نمىدهيم زيرا توده مردم بايد صرفاً به وسيله ما اداره شود. به آنها اجازه نمىدهيم كه رودرروى ما بايستد. حتى فرصت نمىدهيم كه تقاضاى دادرسى بكنند. آنها بايد به شنيدن حرفها ما واطاعت از ما عادت كنند.
پروتکل10 بند 5
- براى منحرف كردن فكر و ذهن آنهايى كه ممكن است در بحثهاى سياسى، برايمان مشكلاتى ايجاد كنند، ... فكر آنها را به مسايلى چون تفريح، سرگرمى و رفتن به كلوپها و... جلب مىكنيم. و در همين اثناء، مطبوعات را وامىداريم كه به مسايلى چون رقابتها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شك پرداختن به اينگونه مسايل آنها را از مسايل بنيادى دور و منحرف مىكند. اندك اندك به ابراز نكردن عقيده خود عادت مىكنند و سرانجام، به تكرار همان چيزهايى مىپردازند كه ما مىخواهيم و بدينسان به فكر آنان جهت مىدهيم و مىتوانيم به همكاريشان اعتماد كنيم.
پروتکل13 بند 3
ما ادبياتى پست، كثيف و تهوع آور رواج داديم و تا مدتى پس از به قدرت رسيدنمان اجازه مىدهيم كه اين سبك ادبيات به حيات خود ادامه دهد. تا بتوانيم بدينوسيله در برابر برنامه هاى خودمان نوعى آرامش و رخوت در مردم ايجاد كنيم. به علاوه افرادى آگاه و كارآزموده به رهبرى غيريهوديان منصوب مىكنيم و به ايراد سخنرانى و نشر مقالاتى ويژه مىپردازيم تا بدين وسيله بتوانيم روى ذهن غيريهوديها اثر گذاشته و آنان تنها آن دسته از معارف و معلوماتى را كسب كنند كه دلخواه ما است و ما قبلاً آنها را تدارك ديده ايم.
پروتکل 14 بند 6
اقتصاد
- وجود بحران اقتصادى نفرت غيريهوديان را افزايش مىدهد و صنعت را دچار ركود مىسازد. در اين هنگام ما مىتوانيم به مدد عمليات مخفيانه و نيز بيارى طلا كه قبلاً آنرا به دست آورده ايم، آتش بحران اقتصادى را شعله ورتر سازيم و كارگران را در سراسر اروپا به خيابانها بريزيم. توده مردم به سبب ناآگاهىهايشان و نيز به سبب وجود بذر حسدى كه ما در همان آغاز كودكى در ذهنشان كاشته ايم، آماده مىگردند كه خود كارفرمايانرا بريزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در اين ميان سالم خواهيم ماند و اموالمان به يغما نخواهد رفت زيرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهيم و مىتوانيم به موقع براى حفظ خويش تدابيرى بينديشيم.
پروتکل3 بند 12
- براى آنكه بتوانيم قدرت انديشيدن را از مردم غير صهيونيست سلب كنيم، بايد فكر آنها را متوجه صنعت و تجارت كنيم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و انديشيدن به منفعت، باعث مىشود كه دشمن مشتركشان را فراموش كنند. از سوى ديگر، به صنعت جنبه احتكارى مىدهيم. بدين معنى كه به بهاى صنعنتى شدن بسيارى از زمينها ناديده گرفته مىشوند كه سرانجام به دست ما مىافتند و ما آنها را احتكار مىكنيم.
پروتکل4 بند 4
- مىخواهيم به انحصار ثروتهاى عظيم، منابع و كالاهايى كه جوامع غيريهودى درآينده به مقياس وسيعى به آنها متكى خواهند شد، دست بزنيم تا اينكه اين جوامع را پس از شكست سياسى با شكست اقتصادى نيز مواجه سازيم.
پروتکل6 بند1
- «اريستوكراسىِ غيرصهيونيستى» از اين پس قدرت سياسى ندارد و بايد آن را مرده تلقى كرد. ولى به سبب داشتن زمين و خودكفايى مواد غذايى مىتوانند به عنوان خطرى بزرگ ما را تهديد كند. لذا بايد به هر قيمتى كه شده آنها را ازداشتن زمين محروم كنيم. براى وصول به اين هدف، بايد مالياتهاى سنگين به زمينها ببنديم و وضعى پيش آوريم كه زمينداران املاك خود را براى گرفتن قرض، در گرو طلبكاران بگذارند. به كمك چنين تدابيرى زمين داران بدون قيد و شرط تسليم ما خواهند شد.
پروتکل6 بند3
- براى آنكه بتوانيم صنعت غيريهوديان را به كلى نابود كنيم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رايج مىكنيم و نيازهاى كاذب مردم را افزايش مىدهيم. اقدام ديگر ما اين است كه مزد كارگرهارا بالا مىبريم به طورى كه اين افزايش دستمزد هيچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره اين كار آن است كه بهاى ارزاق عمومى را بالا ببريم و گناه اين گرانى را به گردن كاهش فرآورده هاى كشاورزى و دامى بيندازيم. در عين حال به شيوه بسيار زيركانه اى ميزان توليد را كاهش مىدهيم. بدين معنى كه اعتياد و هرج و مرج طلبى و كمكارى را در ميان كارگران رواج مىدهيم و به مدد شيوه هاى گوناگون، صحنه زمين را از وجود متخصصان و تحصيل كرده هاى غيريهودى پاك مىكنيم تا ميزان توليد كاهش پيدا كند.
پروتکل6 بند 6
- دولت ما تمام اقتصاددانان جهان را به خدمت خود درمىآورد. به علاوه آموزش اصول و مبانى اقتصاد به يهوديان نشانگر اهميتى است كه ما براى علم اقتصاد قائليم. دولت ما از مشورت بانكداران، صاحبان صنايع سرمايه داران و ميليونرها برخوردار خواهد بود و همه چيز به زبان ارقام و اعداد بيان خواهد شد.
پروتکل8 بند 3
- سيستمى كه از آن ياد شد، سايرموسسات موجود را به زودى واژگون نخواهد كرد بلكه تنها روى اقتصاد آنها اثر مىگذارد كه نتيجتاً منجر به تغييرات كلى و همه جانبه موسسات خواهد شد و سرانجام همه موسسات در درون سيستم تحليل مىروند.
پروتکل10 بند8
-در نظام حكومتى ما، شاه قانوناً مالك همه اموال دولت است و مىتواند به منظور به جريان انداختن پولها، تمام وجوه موجود را قانوناً ضبط كند (...) ثروتمندان بايد بدانند كه وظيفه آنان ايجاب مىكند كه قسمتى از دارائى خود را در اختيار دولت بگذارند. زيرا دولت مالكيت باقى ثروتشان را محترم شمرده و شرافتمندانه سود بردن آنها را تضمين مىكند...
پروتکل 20بند 3
- تأكيد پادشاه قوم ما بر آن خواهد بود كه تعادل اقتصادى و صلح، هر دو تضمين گردد. براى آنكه اين دو منظور برآورده شود، سرمايه داران بايد بخشى از درآمد خود را به دولت واگذار كنند تا بدينسان چرخهاى ماشين دولت بخوبى و با اطمينان كامل به حركت درآيد. نيازهاى دولت بايد به وسيله كسانى برآورده شود كه اگر از ثروتشان چيزى برداشته شود، فشارى احساس نكنند.
پروتکل20 بند 7
- با خارج كردن پول از گردش، غيريهوديان را با بحران اقتصادى مواجه نموده ايم. به عبارت ديگر، سرمايه ها و پولهاى فراوانى را كه متعلق به دولتهاى غيريهودى است، دچار ركود كرده ايم. مثلاً سرمايه هائى كه بابت اينگونه وامها پرداخت مىشود، بار مالى اين دولتها را سنگين كرده و در واقع دولتها برده اينگونه سرمايه ها مىشوند. تمركز صنعت در دست عده معدودى از صاحبان صنايع، شيره جان ملتها و دولتها را مكيده است.
پروتکل20 بند 19
- ما بزرگترين قدرت عصر يعنى طلا را در اختيار داريم و در طول دو روز مى توانيم هر اندازه كه بخواهيم، از انبارهايمان طلا خارج كنيم
پروتکل22 بند 2
آزادی
- آزادى سياسى تنها يك نظريه است نه يك واقعيت. لذا آدمى بايد بداند كه چگونه از واژه آزادى سياسى براى فريب توده ها استفاده كند و سپس آن را براى درهم شكستن قدرت حزب حاكم بكارگيرد. البته اگر حزب حاكم قبلاً خود از چنين شيوهاى براى دستيابى به قدرت استفاده كرده باشد، بهتر مىتوان همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مىتوان همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مىتوان پايه هاى حزب حاكم را سست و لرزان ساخت و بىاعتباريش را به توده مردم نشان داد. از آنجا كه توده ناآگاه نمىتواند حتى يك روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهايش را خود راهبرى نمايد، لذا به آسانى رهبرى حزب جديد را مىپذيرد و بدينسان رژيم قديم جاى خود را به رژيم جديد مىدهد.
پروتکل1 بند 6
- هنگامى كه ما به قدرت رسيديم، يعنى قدرت را از چنگ فرمانروايانى كه با استفاده از واژه آزادى بر مردم حكومت مىكنند، خارج ساختيم، طلا جاى قدرت را خواهد گرفت. بنياد نهادن حكومت براساس آزادى غيرممكن است. زيرا كسى نمىتواند آزادى را در متعارف و متعادلترين نوع آن بكارگيرد. اگر صرفاً براى مدت كوتاهى مردم را در اداره امور خويش آزاد بگذاريم تا هر كس فرمانرواى خويش بشود، ديرى نخواهد پاييد كه انسجام امور از هم گسيخته مىشود و مردم دست به كشتار همديگر مىزنند و از دولت چيزى جز تلى خاكستر به جاى نخواهد ماند.
پروتکل1 بند 7
- كلمه آزادى، جوامع انسانى را به جنگ عليه هرگونه زور و قدرتى برمىانگيزد. حتى عليه خداوند و قوانين طبيعت. لذا زمانى كه ما به سلطنت رسيديم، بايد واژه آزادى را از قاموس و فرهنگ زندگى حذف كنيم. زيرا اين واژه تودههاى مردم را به جانورانى خونخوار مبدل مىكند. اين جانوران خونخوار وقتى كه شكم هايشان از خون و خونابه سير و سيراب شد، به خوابى عميق فرومىروند و از همه چيز بىخبر مىشوند. در اين حالت به خوبى مىتوان آنها را به زير زنجير كشيد زيرا اگر خون نياشامند، نخواهند خوابيد و كشمكش همچنان ادامه مىيابد.
پروتکل3 بند 18
- كلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در واقع اسمهاى مستعارى هستند كه فراماسونرهاى ما آنها را بكار مىبرند. هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز گشت اين كلمات را از صورت استعارى بودن بيرون آورده و به صورت عباراتى ايده آلى چون حق آزادى، وظيفه برابرى و آرمان برادرى درمىآوريم. بدين معنى ما غلطترين كار را انجام مىدهیم.
پروتکل9 بند 2
- براى جلوگيرى از نابودى بىموقع موسسات و سازمانهاى غيريهودى، اهرمها و فنرهايى كه گردش كار اين سازمانها را تنظيم مىكنند، تعبيه كردهايم و با دقت و ظرافت هر چه تمام آنها را كار گذاشته ايم. «سياست آزادى عمل» كه نظم و هماهنگى را ازسازمانها و موسسات مىگيرد، درموقع لزوم به جاى اهرمهاى تنظيم كننده، پياده مىكنيم. به بيان ديگر، به درون سيستم مديريت، قانونگذارى، انتخابات، و نيز مطبوعات و آزادىهاى شخصى و از همه مهمتر سيستم تعليم و تربيت اين جوامع دست برده ايم و «فلسفه آزادى» را رواج داده ايم.
پروتکل9 بند 11
- در تمام كشورهاى جهان واژه هايى مانند وزارت، نمايندگى، سنا، شوراى دولتى، شوراى قانونگزارى و هيأت اجرايى، عليرغم تنوع و تعددشان همگى مفهوم دولت را مىرسانند و ضرورتى ندارد كه من درباره رابطه اين موسسات با يكديگر صحبت كنم. زيرا همه شما به اين امر واقفيد. تنها توجه شما را به اهميت كاركرد اين موسسات جلب مىكنم. اين موسسات وظايف دولت را (قانونگزارى، قضايى، اجرايى) بين خود تقسيم كردهاند و مانند اعضاى مختلف بدن انسان با هم عمل مىكنند. حال اگر قسمتى از ماشين دولت صدمه ببيند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بيمار مىشود و سرانجام مىميرد.
با توجه به مقدمات بالا مىخواهم نتيجه بگيرم كه اگر سم آزادى را به درون يكى از بافتهاى دولت تزريق كنيم، سم به ديگر بافتها نفوذ كرده و سرانجام موجب نابودى دولت مىشود. گفتار زير اين مطالب را به خوبى روشن مىكند.
پروتکل10 بند 9و10
- آزادى يعنى حق انجام دادن هر عملى كه قانون آن را مجاز بداند. چنين تعريفى از آزادى مىتواند به بهترين وجهى ما را در رسيدن به هدفهايمان كمك كند. زيرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهيم بودكه هر آنچه را مىخواهيم، از قانون حذف و هر آنچه را كه مىخواهيم، به قانون اضافه كني.
پروتکل12 بند 2
جمهوری
- نابودى اريستوكراسى بنابه راهنمائى ما و بوسيله عواملمان صورت گرفت
پروتکل3 بند 22
- ساليانى بس دراز، مردم باور مىداشتند كه شاهان بنا به اراده خداوند بر مردم استيلا يافته اند و در نتيجه همين تصور، بدون ترديد و دودلى تسليم آنان مىشوند ولى از زمانى كه ما از حقوق انسانها سخن به ميان آورديم، تزلزلى در انديشه آدميان نسبت به جاودانى بودن حكومت شاهان ايجاد كرديم و تقدس شاهان را در چشم مردم از بين برديم. و نيز هنگامى كه اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعيف كرديم، قدرت را از كاخ شاهان به خيابانها كشيديم و آنرا در مالكيت متمركز ساختيم و سپس آنرا به غنيمت برديم.
پروتکل 5 بند 4
- از زمانى كه سياست آزادى طلبى به امر مملكتدارى راه يافت، سيستم حكومت مطلقه جاى خود را به حكومت مشروطه داد و بدينسان مردم غيريهودى با دست خود حكومتهاى مطلقه را كه از ثباتى نسبى برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زيرا حكومت مشروطه جز بىنظمى، سوءتفاهم، كشمكش، عدم توافق و برخورد ميان احزاب چيزى ديگر ببار نمىآورد. به عبارت ديگر، مشروطه مكتبى است كه جز نابودى دولت هدفى ديگرندارد. بايد افزود كه تريبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است كه در واژگون و متزلزل كردن حكومتهاى مشروطه نقش بسيار مهمى بازى كرده است. پس از آنكه حكومتهاى مشروطه يكى پس از ديگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شديد واژگون شدند، مردم به فكر حكومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى ازميان توده مردم انتخاب شدند. يعنى غيريهوديان بىآنكه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذيرفتند. همه تحولات بالا كه درا مر مملكتدارى صورت گرفته است، به مثابه نقبى است كه به دست ما زيرپاى مردم غيريهودى حفر شده است.
پروتکل 10 بند 11
- در گفتار بالا نشان داديم كه به وساطت ما حكومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهورى تحول پيدا كرد. اينك مىخواهيم اندكى درباره ويژگيهاى حكومت جمهورى بحث كنيم:
رييس جمهور حكومتهاى غيريهودى تحت نفوذمان را ما از ميان موثقترين عوامل و دست نشاندگانمان نامزد مىكنيم و سپس او را براساس رأىگيرى انتخاب مىنماييم.
از آنجا كه قوانين را ما از قبل تدوين كردهايم، حق تغيير و تعويض قانون را از رييس جمهور سلب مىكنيم. در عوض او را به رياست كل قوا منصوب مىنماييم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسى دفاع كند. رييس جمهور، عملاً فرد فاقد اختيارى است كه هدف و مسئوليتش تنها حفظ قوانين است كه ما از پيش تدوين كرده ايم.
بسيارروشن است كه كليد معما، در دست ما مىباشد و كسى جز ما نمىتواند در قوانين دخل و تصرفى به عمل آورد.
پروتکل10 بند 12و13و14و15
استبداد
- از زمانى كه حيات اجتماعى آدميان آغازگشت، فشارها، رفتارهاى ظالمانه و حيوان صفتانه اى از سوى فرمانروايان باعث شد كه توده هاى مردم تحت سلطه درآيند و مطيع فرمانروايان خود شوند. آنگاه با وضع قوانينى كه در واقع همان چهره تغييريافته زور و تهديد هستند، آدميان به زير سلطه درآمدند و من در اينجا مىخواهم بگويم كه طبق قانون طبيعت، «حق» يعنى اعمال زور و فشار.
پروتکل1 بند 5
- به اعتقاد ما حق يعنى اعمال زور. واژه حق واژهاى ذهنى است كه به هيچ وجه جنبه عينيت به خود نمىگيرد. در نظام سياسى ما حق اين چنين تعبير مىشود: هر آنچه را كه مىخواهم به من بده زيرا من از تو قوىترم. نيازى نيست كه ثابت كنم حق از آن كيست.
پروتکل 1 بند 13
- تنها به يارى يك فرمانرواى مستبد و سختگير مىتوانيم طرحهايى را كه در پيش داريم به مرحله اجرا درآوريم و ميان دستگاههاى مختلف دولت كه به مثابه يك ماشين عمل مىكند، نوعى هماهنگى برقرار كنيم. لذا مىتوان چنين نتيجه گرفت كه مناسبترين نوع حكومت براى يك كشور، حكومتى است كه در آن قدرت به يك نفر تفويض بشود. بدون وجود يك حكومت مطلقه مستبد، تمدن نمىتواند به حيات خود ادامه دهد
و اين تمدن تنها به وسيله رهبران و نخبه ها بارور مىشود نه به وسيله توده هاى ناآگاه. توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعيتى نشان مىدهد. هنگامى كه توده ها آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج كه خود اوج توحش است جلوه گر مىشود.
پروتکل1 بند 21
- منطق ما زورگويى و متقاعد كردن است. در مسايل سياسى، تنها زور است كه پيروز مىشود به ويژه اگر رهبران سياسى بتوانند آن را مخفيانه اعمال كنند. اگر فرمانروايى نمىخواهد تسليم ديگران شود، بايد با خشونت و نيرنگ به متقاعد كردن ديگران كه از اساسىترين اصول حكومت هستند، متوسل شود.
پروتکل1 بند 21
اريستوكراسى از حمايت قانون برخوردار بود و از كار و دسترنج زحمتكشان ارتزاق مىكرد. به همين لحاظ بخاطر حفظ منافعش، همواره به تغذيه و سلامت كارگران توجه خاص داشت و مىخواست كه كارگر، سالم و نيرومند باشد تا بهتر و بيشتر از او بهره كشى كند. اما موضع ما درست مخالف اين نظريه است. ما به مرگ و مير و كشتار غير يهوديان فكر مىكنيم. به عبارت ديگر، قدرت ما، در گروكاهش مستمر مواد غذائى وضعف جسمى كارگر مىباشد. زيرا از اين طريق مىتوانيم كارگر را به اسارت خود درآوريم تا او را در اختيار داشته باشيم و نتواند عليه خواستهاى ما اقدام بكند. تسلطى كه از طريق ايجاد گرسنگى بر كارگران به دست مىآيد، به مراتب مطمئن تر از تسلطى است كه اريستوكراسى به مدد قانون و شاه كسب كرده بود.
پروتکل3 بند 8
- هيچگونه محدوديتى براى حوزه فعاليتهاى ما وجود ندارد. دولت توانمند ما كه در شرايطى فوق العاده قانونى به بقا خويش ادامه مىدهد. با واژه ديكتاتورى كه مفهوم زور وقدرت از آن مستفاد مىشود، توصيف مىگردد. من اكنون در مقامى هستم كه با كمال اطمينان و آگاهى به شما بگويم كه قانونگذاران در موقع مناسب به داورى مىنشينند و سپس درمورد ما حكم مىكنند. به زودى كشتار وحشيانه خود را آغاز مىكنيم و بر مركب پيروزى سوار مىشويم. ما صرفاً براساس زور به فرمانروايى خويش ادامه مىدهيم زيرا همچون يگانه حزب حاكم، تمام نيروها مغلوب و مطيع ما مىشوند. حربههاى نامحدود ما عبارتند از حريصانه سوزاندن آدميان، بىرحمانه انتقام گرفتن و سرسختانه كينه توزى كردن.
پروتکل9 بند 4
ما تنها يك پادشاه مىخواهيم كه همه مردم روى زمين را متحد سازد و نابسامانيها را - مرزها، مليتها و مذاهب ريشهكن سازد. پادشاهى مىخواهيم كه بتواند صلح و آرامشى كه رهبران فعلى نمىتوانند به ما بدهند، براى ما فراهم آورد.
پروتکل10 بند 22
- براى آنكه آرزوى استقرار حكومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ايجاد كنيم، لازم است كه رابطه مردم را با دولتهايشان تيره كنيم. به طورى كه مردم بر اثر اختلاف عقيده، گرسنگى، بيمارى و كشمكش به تنگ آيند و جز به رهايى از دست دولتهايشان و پناه بردن به حكومت نجاتبخش ما، به چيز ديگرى نينديشند
پروتکل10 بند 23
- با توجه به آنچه كه قبلاً گفتيم اندك اندك زمينه نابودى دولتهاى غيريهودى را فراهم مىكنيم و سرانجام قدرت را به دست مىگيريم. پس از اينكه به قدرت دست يافتيم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غيرصهيونيست را گام به گام حذف مىكنيم و هنگامى كه زمان موعود فرا رسيد، حكومت مطلقه قوم خود را جايگزين هرنوع حكومتى مىسازيم.
پروتکل10 بند 20
- هنگامى كه سرانجام به طور قطع، در اثر يك كودتاى يك روزه - كه در همه جا طى يك روز به وقوع مىپيوندد به مقام شاهى نائل آمديم، و نيز هنگامى كه بىاعتبارى همه حكومتها مورد قبول همگان واقع شد (اين كار وقت زيادى لازم دارد شايد يك قرن طول بكشد كه اين اتفاق به وقوع بپيوندد)، ديگر اجازه نخواهيم داد كه توطئه اى عليه ما صورت بگيرد. لذا هر كسى كه اسلحه به دست بگيرد و بخواهد عليه شاهنشاهى ما كه در شرف شكل گرفتن خواهد بود، قيام كند، او را با بى رحمى خواهيم كشت.
پروتکل 15بند 1
- در جوامع غيريهودى كه ما در آنجا بىنظمى و نابسامانى ايجاد كردهايم، تنها راه ممكن براى برقرارى نظم و اعمال حاكميت، همانا استفاده از روشهاى خشونت آميز است و در اين زمينه هيچگونه ارفاقى نبايد به قربانيان نمود. زيرا آنها بايد فداى رفاه آينده بشوند و رسيدن به رفاه عمومى حتى اگر به قيمت قربانى شدن عده خيلى زيادى بشود، وظيفه اصلى هر دولتى به شمار مىرود. اصولاً اعمال قدرت، ثبات حكومت را تضمين مىكند و قدرت هم زمانى كسب مىشود كه بتوان زور گفت.
پروتکل 15بند3
- مرگ، براى همه يك امر اجتناب ناپذير است. آنهايى كه مانع انجام برنامه هاى ما مىشوند، بهتر است كه مرگشان را جلو بياندازيم و آنها را نابود كنيم. از جمله اين افراد فراماسونرهايى هستند كه عليه ما اعتراض مىكنند. طورى آنها را مىكشيم كه جز برادران همخونمان كسى متوجه نشود. حتى طورى آنها را ازبين مىبريم كه خود قربانيان هم نفهمند و به نظر آيد كه مرگ آنها ناشى از نوعى بيمارى بوده است. البته برادران خودمان حق افشاى اين راز را ندارند.
پروتکل 15بند 11
- ما در همه موارد مستبد خواهيم بود و اين استبداد، معقول و منطقى به نظر خواهد رسيد. تمام اوامر و مقررات ما مورد احترام بوده و بدون چون و چرا به اجرا درخواهد آمد. هرگونه شكايتى از سوى ملت ناديده گرفته مىشود و وضعى پيش مىآوريم كه ريشه همه نارضايىها از بيخ و بن كنده شود. به علاوه براى آنكه چشم همه را بترسانيم، به اعمال مجازاتهاى سنگين دست مىزنيم.
پروتکل15 بند 22
- شورش عليه دولت، به پارس كردن سگ در برابر فيل مىماند. زيرا دولتى كه از نظر مردم نه از نظر پليس، خوب سازمان يافته باشد، به اينگونه شورشها اهميتى نمىدهد. لذا براى نشان دادن اهميت اينگونه شورشها مثالى بهتر از زوزه سگ در برابر فيل، نمىتوان يافت. زيرا وقتى كه سگ به وضوح فيل را ديد، زوزه اش را قطع مىكند و دمش را تكان مى دهد.
پروتکل19 بند 2
- مطمئناً احتياجى نيست كه بيش از اين استدلال كنيم كه خداوند مقدر كرده است تا بر جهانيان فرمانروا باشيم.
پروتکل22 بند 3
- قدرت شكوهمند ما قادر است كه حكومت را بدست گيرد و بشر را هدايت كند. كار ما سخن سرائى و سرهم كردن كلمات نامفهوم نيست. قدرت ما بگونه اى است كه هر كس را وامىدارد تا با احترامى توأم با ترس در برابر عظمتش زانو بزند.
پروتکل22 بند 4
سیاست پنهان و فراماسونری
- ما بر روى صحنه نقش حامى كارگر را بازى مىكنيم و بدينسان زير شعار همكارى، برابرى و تحت شعار «اشتراك مساعى جهانى» و نيز مطابق اصول فراماسونرى خويش، كارگران را به صف نيروهاى جنگجوى خويش يعنى سوسياليزم، انارشيسم و كمونيزم مىكشانيم
پروتکل3 بند 7
اگر انقلاب فرانسه را به ياد آوريم، در مىيابيم كه عنوان و لقب كبير را ما به آن داديم، مقدمات آنرا ما فراهم كرديم و خلاصه آنكه طراحى آنرا ما به عهده گرفتيم.
پروتکل3 بند 14
بدون حضور دستهاى پنهان ما، ملتها نمىتوانند حتى بر سر يك مسأله ناچيز و خصوصى با هم به توافق برسند.
پروتکل 5 بند 6
ما كارهايمان را به وسيله سازمانهاى فراماسونرى كه ناشناخته هستند، انجام مىدهيم و كوشش مىكنيم هدفهايمان گمان و سوءظن برنيانگيزد و اين گله غيريهودى به فراماسونرى ما به پيوندد و به چشم رفقاى خود خاك بپاشد.
پروتکل11 بند 7
- حتى اگر امروزه، مطبوعات فرانسه را به عنوان مثال در نظر بگيريم، به نشانه هاى همكارىهاى فراماسونرى به خوبى در آنجا پى مىبريم. تمام ارگانهاى مطبوعات به طور اسرارآميزى با هم در ارتباطند و چون پيشگويان قديم منبع اطلاعات را افشا نمىكنند مگر آنكه همگى تصميم به افشاى منبع بگيرند. و تا زمانى كه اسرار، در اختيار تعداد محدودى باشد، پرستيژ و منزلت روزنامه نگاران توجه اكثريت مردم كشور را جلب كرده و توده مردم با شور و شوق به دنبال آنها راه مىافتند.
پروتکل12 بند21
- تا پيش از آغاز شاهنشاهىمان، روشى متناقض درباره مسايل سياسى در پيش مىگيريم. بدين معنى كه لژهاى فراماسونرى آزادى را در تمام كشورهاى جهان ايجاد مىكنيم و سپس آنها را گسترش مىدهيم و تمام آنهايى كه در زمينه فعاليتهاى اجتماعى مشهور باشند، به اين لژها جلب مىكنيم. زيرا در اين لژها مىتوانيم عوامل اصلى جاسوسى و نيز عواملى كه مىتوانند روى ديگران اثر بگذارند، پيدا كنيم. آنگاه تمام لژها را تحت رهبرى يك اداره مركزى، كه اعضاى آن همه از حكماى قوممان هستند، و براى همه ناشناخته اند، درمىآوريم. تمام لژها نمايندگانى در اداره مركزى خواهند داشت كه به وسيله اين نمايندگان دستورات و برنامه هاى سرى به لژها اعلام مىشود. در اين لژها، بين عناصر انقلابى و ليبرال نوعى وصلت و ارتباط برقرار مىكنيم. تركيب اين لژها طورى خواهد بود كه از همه قشرهاى جامعه، افرادى در آن عضويت داشته باشند. البته فعاليتهاى سياسى و طرحهاى مخفى لژها را از همان آغاز تأسيس و گشايش لژ، زيرنظر مىگيريم. بايد اضافه كرد كه پليسهاى ملى و بين المللى از جمله كسانى خواهند بود كه در اين لژها عضويت پيدا خواهند كرد. طبيعى است كه غيريهوديان از ماهيت واقعى كار لژها سردرنخواهند آورد.
پروتکل15 بند 4
- غيريهوديان بدون كنجكاوى، عضويت لژها را مىپذيرند. عدهاى از آنها به خاطر استفاده هاى مالى و بعضى هم به خاطر رسيدن به موقعيت، شهرت و نيز مورد ستايش واقع شدن، به عضويت لژها در مىآيند، ما هم در برآوردن اينگونه خواستها بسيار بخشنده ايم.
پروتکل15 بند 7
- در شرايط كنونى كه تمام قدرتهاى جهان داراى پايههاى لرزانى هستند، قدرت سياسى ما داراى پايه هاى استوارى است. زيراوجود آن محسوس نيست. زمانى قدرت ما تجلى خواهد كرد كه هيچگونه خطرى آن راتهديد نكند.
پروتکل1 بند15
- چه كسى مىتواند با يك قدرت نامحسوس درافتد و آنرا واژگون سازد؟ اين ما هستيم كه چنين قدرت نامحسوسى داريم. اگر چه فراماسونرهاى غيريهودى، كوركورانه در خدمت ما هستند، و براى مقاصد ما كار مىكنند، اما برنامه هاى ما همچنان براى آنها و ديگران ناشناخته و اسرارآميز باقى خواهد ماند.
پروتکل4 بند2
- جهت دادن به فكر و انديشه مردم غيريهودى به كمك سخن پردازى و تئورىهاى وسوسه انگيز، كار متخصصان و مديران ما است. ما يهوديان در مشاهده امور، تجزيه و تحليل آنها، محاسبات دقيق مسايل مالى، طرح برنامه هاى سياسى و نيز حس همكارى با يكديگر، رقيبى نداريم. تنها ممكن است يسوعىها در اين زمينه با ما رقابت كنند. البته برنامه هايى طرح كرده ايم كه اين قوم را در چشم توده مردم ناآگاه، بىاعتبار سازيم. ضمناً بايد يادآور شويم كه ما به صورت يك سازمان مخفى عمل مىكنيم.
پروتکل5 بند5
- عامل اصلى موفقيت ما در امور سياسى پنهانكارى است. بدين معنى، گفتار و عمل سياستمدار هيچگاه نبايد يكى باشند.
پروتکل7 بند4
هيچگاه نبايد به بحث و تبادل نظر درباره طرح كلى سيستم بپردازيم زيرا بسيارى از اسرار آن كشف خواهد شد. به علاوه بحث و تبادل نظر موجب مىشود كه افراد به برداشتهاى متفاوتى برسند و اين خود موجب تغيير و دستكارى سيستم مىشود.
پروتکل10 بند7
ما كارهايمان را به وسيله سازمانهاى فراماسونرى كه ناشناخته هستند، انجام مىدهيم و كوشش مىكنيم هدفهايمان گمان و سوءظن برنيانگيزد و اين گله غيريهودى به فراماسونرى ما به پيوندد و به چشم رفقاى خود خاك بپاشد.
پروتکل11 بند7
- فيلسوفان ما نارسايىهاى عقايد و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند. اما كسى نبايد اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. زيرا هيچكس جز خودمان نبايد از كار دينمان سردربياورد. وانگهى، افراد قوم خودمان هم حق برملا كردن اسرار دين را نخواهند داشت.
پروتکل 14بند5
لژهاى فراماسونرى آزادى را در تمام كشورهاى جهان ايجاد مىكنيم و سپس آنها را گسترش مىدهيم (...) طبيعى است كه غيريهوديان از ماهيت واقعى كار لژها سردرنخواهند آورد.
پروتکل 15 بند4
- برنامه كار شاه اززمان حاضر تا آينده موعود، براى همه پوشيده و مكتوم خواهد ماند. حتى براى كسانى كه خود را نزديكترين مشاور او مىخوانند. تنها خود شاه و سه تن كفيل وى مىدانند كه در آينده چه وضعى پيش خواهد آمد.
پروتکل24 بند8
نفاق، فتنه
- ميان سياست و اخلاق هيچگونه وجه اشتراكى نيست. فرمانروايى كه متكى به اخلاق باشد، نمىتواند سياستمدارى كار كشته و ماهر از آب درآيد و نتيجتاً پايه هاى قدرت سياسى او متزلزل خواهد گشت. آنهايى كه مىخواهند گام در وادى سياست بگذارند، بايد هم نيرنگ باز باشند و هم بتوانند ديگران را متقاعد كنند. صفاتى چون درستكارى و راستگويى خطرى بزرگ براى سياست بشمار مىروند. زيرا چنين صفاتى شديدتر از هر دشمنى، فرمانروا از اريكه حكمرانى به زير مىكشند. البته فرمانروايان جوامع غيرصهيونيست بايد چنين صفاتى را دارا باشند تا هر چه زودتر از پاى درآيندو تسليم ما شوند. ولى در نظام سياسى جوامع صهيونيستى، قيودات اخلاقى نبايد وجود داشته باشد.
پروتکل 1 بند 12
- احتمال مىرود كه براى مدت زمانى معين غيريهوديها در سراسر دنيا با هم سازش كنند و اين سازش امنيت ما را به خطر اندازد. ولى از اين خطر جان سالم به در خواهيم برد زيرا اختلافات موجود آنها بسيار وسيع و ريشه دار است و آنها به اين زوديها جرأت چنين سازشى را پيدا نخواهند كرد.ما طورى مردم را به جان هم انداخته ايم كه همه به همديگر بدگمانند. نفرت مردم از يكديگر به خاطر تعصبات مذهبى و نژادى كه در طول 20 قرن گذشته تبلور يافته است، اجاره نخواهد داد كه مردم به اين سادگى با يكديگر آشتى كنند. به همين دليل اگر ملتى بخواهد اسلحه اش را عليه ما بردارد، دولتى پشتيبان خود نخواهند يافت. بنابراين دولتهاى غيريهودى بايد به خاطر بسپارند كه هر نوع تبانى و توافقى عليه ما فىنفسه زيانبخش خواهد بود. قدرت ما فوق العاده است و در آن ترديدى نيست. بدون حضور دستهاى پنهان ما، ملتها نمىتوانند حتى بر سر يك مسأله ناچيز و خصوصى با هم به توافق برسند.
پروتکل 5 بند 6
- بنابه تحريك ما، ترور و وحشت همه جا را فرا مىگيرد، افراد با آرمانها و عقايد مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فريب، سوسياليست و آرمانگرا (ايده آليست) به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغواى ما مىكوشند تا هر نوع نظم و آرامشى را برهم زنند و همه جا را به آشوب بكشانند. وجود چنين طغيانهايى دولتها را دچار دگرگونى مىكند و مردم حاضرمىشوند براى برقرارى صلح و آرامش همه چيز را فدا كنند. تا زمانى كه به قدرت جهانى ما اعتراف نكنند و تا زمانى كه تسليم ما نشوند، صلح را به سرزمينشان باز نخواهيم گرداند.
پروتکل9 بند 5
- براى آنكه آرزوى استقرار حكومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ايجاد كنيم، لازم است كه رابطه مردم را با دولتهايشان تيره كنيم. به طورى كه مردم بر اثر اختلاف عقيده، گرسنگى، بيمارى و كشمكش به تنگ آيند و جز به رهايى از دست دولتهايشان و پناه بردن به حكومت نجاتبخش ما، به چيز ديگرى نينديشند.
پروتکل10 بند 23
كسانى هستند كه به ظاهر، مخالفمان هستند اما در واقع ما خود آنها را تعيين كردهايم. در نوشته هاى اين دسته، مطالبى وجود دارد كه به نظر مىرسد با ما اصطكاك دارند. مخالفان واقعىمان اينگونه مخالفتهاى ظاهرى را از نوع مخالفتهاى خود تلقى كرده و باعث مىشوند كه ما آنها را شناسايى كنيم.
پروتکل 12 بند16
تحولات بىفايده حكومتهاى غيريهودى كه با وساطت ما انجام مىگيرد، اعتبار حكومتهايشان را تنزل مىدهد و مردم از اوضاع نابسامان حكومتهايشان آنچنان خسته مىشوند كه راضى مىگردند هر نوع خفت و ذلتى را در دوران حكومت ما تحمل كنند و هرگز جرأت رهايى از زير سلطه ما و تحمل رنجهايى چون رنجهاى گذشته، به خود راه ندهند.
پروتکل14 بند3
اگر در اين دنيا نابسامانى و اغتشاشاتى رخ داد، بدانيد كه اينگونه اغتشاشات را ما به وجود آورده ايم، تا بتوانيم همكارى افراد را با هم از بين ببريم.
پروتکل15 بند6
- هنگامى كه زمان موعود فرا رسيد تا دربار پاپ متلاشى شود، ملتها با اشاره دستى نامرئى به سوى دربار حركت مىكنند، و هنگامى كه خود را روى پاپ پرت كردند، ما زير پوشش مدافع وى، و نيز به بهانه جلوگيرى از خونريزى بيشتر، پادرميانى و ميانجىگرى مىكنيم. و وقتى كه به اين طريق فكر مردم را مغشوش و منحرف كرديم، به درون دربار، نفوذ مىكنيم و تا قدرت آنرا از بين نبريم، بيرون نخواهيم آمد.
پروتکل17 بند 5
- طبق برنامه هايمان يك سوم از افراد تحت سلطه، مراقب رفتار و اعمال بقيه خواهند بود و اين كار را بر اساس خدمت داوطلبانه خويش به دولت، انجام مىدهند. خبرچينى و جاسوسى براى دولت نه تنها ناپسند نيست، بلكه مايه افتخار هم هست. در عين حال اگر كسى گزارشى بىاساس عليه ديگران به دولت بدهد، شديداً مجازات خواهد شد. تا كسى نتواند از قدرتش سوءاستفاده كند و از حق خود تجاوز نمايد.
پروتکل17 بند 10
مدیریت جهانی
- موازين قانونى كشورهاى جهان بزودى درهم خواهند شكست. زيرا ما از همان آغاز تأسيس آنها را با نوعى عدم تعادل ايجاد كردهايم و به سبب همين عدم تعادل شروع به نوسان مى كنند و سرانجام محورى را كه به دورش مىچرخند فرسوده مىسازند. غيريهوديان مىپندارند كه معيارهاى قانونيشان از تعادل و ثبوتى هميشگى برخوردار است، اما نمىدانند كه روزى با عدم تعادل موازين قانونى خود مواجه مىشوند
پروتکل3 بند 2
- در هر دولتى كه قدرت به طور نامطلوبى سازمان يافته باشد، قوانين و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث مىشوند و سرانجام ليبراليسم پديد مىآيد. طبق قانون حكومت اقويا، بايد تمام مقررات و قوانين را متلاشى سازيم و براى آنهايى كه داوطلبانه از ليبراليسم دست كشيدهاند و تسليم ما شدهاند، منجى شويم.
پروتکل 1بند 14
- خواه دولتها در اثر ضعف داخلى متلاشى شوند و خواه در اثر چيرگى دشمنان خارجى از بين بروند، سرانجام زير نفوذ ما قرار خواهند گرفت. زيرا سرمايه، كه به مثابه ريسمان محكمى است، در دست ماست. دولتهايى كه به اين ريسمان محكم چنگ نمىزنند، سقوطشان حتمى خواهد بود.
پروتکل1 بند8
- از آنجا كه تغيير دادن رهبريهاى ممالك جهان مقدور و ميسر مىباشد و از آنجا كه مىتوانيم نقش بسيار مهمى در اينگونه تغيير و تحولات داشته باشيم، لذا برايمان آسان خواهد بود كه اختيار انتصاب و انتخاب رهبران جهان را به دست گيريم.
پروتکل1 بند29
- تا آنجا كه مقدورمان باشد، بايد از بروز جنگى كه بسود ناحيه اى خاص منجر شود، جلوگيرى كنيم. آنگاه جنگ را به صحنه اقتصاد مىكشانيم تا طرفين متخاصم به خوبى تسلط همه جانبه ما را دريافته و تسليم عوامل بين المللى ما شوند. حقوقى بنام حقوق بين الملل وضع خواهيم كرد كه جايگزين حقوق ملى كشورها شده و ناظر بر روابط بين ملل باشد، همانگونه كه قوانين حقوقى يك كشور، بر روابط افراد آن كشور نظارت دارد.
پروتکل2 بند1
- رييس جمهور، بنا به تشخيص ما قوانين را تعبير و تفسيرمىكند و هر زمان كه ما به او ديكته كرديم، مىتواند قوانين را تغيير دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او اين حق را خواهد داشت كه قوانين جديدى پيشنهاد كند.
پروتکل 10بند19
- آزادى يعنى حق انجام دادن هر عملى كه قانون آن را مجاز بداند. چنين تعريفى از آزادى مىتواند به بهترين وجهى ما را در رسيدن به هدفهايمان كمك كند. زيرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهيم بودكه هر آنچه را مىخواهيم، از قانون حذف و هر آنچه را كه مىخواهيم، به قانون اضافه كنيم.
پروتکل 12بند2
- اين ما بوديم كه مردم را گام به گام، طبق برنامه هاى سياسيمان در طول قرنها هدايت كرديم. آيا كسى مىتواند در اين مورد ترديدى به خود راه بدهد؟
پروتکل13 بند 6
ترسیم آینده
- مىخواهم اعلام كنم كه تا رسيدن به هدفهايمان فاصله چندانى نداريم اگر چند قدمى را كه در پيش داريم طى كنيم، سَر و دُم مارى كه سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقهاى كامل بوجود مىآيد. معناى كامل شدن حلقه آنست كه تمام كشورهاى اروپائى درون اين حلقه محصور خواهند شد و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت.
پروتکل 3 بند 1
- با توجه به آنچه كه قبلاً گفتيم اندك اندك زمينه نابودى دولتهاى غيريهودى را فراهم مىكنيم و سرانجام قدرت را به دست مىگيريم. پس از اينكه به قدرت دست يافتيم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غيرصهيونيست را گام به گام حذف مىكنيم و هنگامى كه زمان موعود فرا رسيد، حكومت مطلقه قوم خود را جايگزين هرنوع حكومتى مىسازيم.
پروتکل10 بند 20
- ما يهوديان برگزيده خداوند هستيم و پراكندگىمان در سراسر جهان از عنايات اوست. پراكندگى ما در چشم همگان نوعى ضعف به شمار مىرود. در حالى كه اين خود براى ما نوعى قدرت است. زيرا ما اكنون در آستانه فرمانروايى بر سراسر جهان قرار گرفتهايم.
تا زمان بنا نهادن آنچه كه طرح كرده ايم، فاصله زيادى نيست.
سیری در پروتکل های صهیون
| |
| |
|